جوان آنلاین: اثری که هم اینک در معرفی آن سخن میرود، به بازپژوهی زندگی امیرعباس هویدا، از چهرههای کلیدی رژیم گذشته پرداخته است. این تحقیق از سوی ابراهیم ذوالفقاری انجام شده و مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، به انتشار آن همت گماشته است. تارنمای ناشر در معرفی این کتاب، به نکات پی آمده اشارت برده است: «در بین دولتمردان رژیم پهلوی، امیرعباس هویدا از معدود افرادی است که در طی ۳۰ سال و اندی حضور در مصادر مختلف اداری و سیاسی - که مهمترین آن نخستوزیری بود- هرگز از پیشینهخانوادگی خویش سخن نگفت. اولینباری که از گذشتهتاریخی خاندان هویدا سخن به میان آمد، زمانی بود که او در کابینهحسنعلی منصور، متصدی وزارت دارایی شد. در این زمان مشخص شد پدربزرگ وی، میرزارضا قناد، از بهائیان مخلص عباس افندی است. هویدا پس از تحصیل در بلژیک، به اشتغال در صلیب سرخ این کشور درآمد. از جمله مشاغلی که وی تا پایان عمر متصدی آن بود، چنین اعلام شده است: دبیر نمایندگی شاهنشاهی در ایران، منشی وزیر امور خارجه، کارمند سازمان ملل و رئیس قسمت روابط کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل در ژنو، مستشار سفارت شاهنشاهی در آنکارا، معاون رئیس هیئتمدیرهشرکت نفت، وزیر دارایی و نخستوزیر. از جمله خصایلی که برای وی بر شماردهاند، عبارت است از: غربزدگی، تجملگرایی، تملقگویی، رفیقبازی، زیرکی، عوامفریبی، محافظهکاری و عیاشی. وی سرانجام در پانزدهم مرداد ۱۳۵۶ و پس از ۴ هزارو ۵۷۲ روز، از نخستوزیری استعفا داد و صندلی صدارت را به رقیب دیرینهخویش، یعنی جمشید آموزگار واگذاشت. کودتایی که امیرعباس هویدا انتظار آن را میکشید، با درایت امام خمینی (ره) خنثی شد و فردای آن روز انقلاب به پیروزی رسید. در این حال، وی به دست نیروهای مردمی افتاد و سرانجام در ۱۸ فروردین ۱۳۵۸، به اعدام محکوم شد. از جمله موارد اتهام وی عبارتاند از: فساد در ارض، قیام علیه امنیت و استقلال کشور با تشکیل کابینههای دستنشانده امریکا و انگلیس در حمایت از منافع استعمارگرایان، اقدام بر ضد حاکمیت ملی، عزل و نصب وزرا و فرماندههان به خواست سفارتخانههای خارجی، واگذاری منابع زیرزمینی همچون نفت، مس، اورانیوم به بیگانگان و... کتاب حاضر نگاهی است بر زندگی، اقدامات و سرانجام امیرعباس هویدا، نخستوزیر سابق ایران که به همراه تصاویر و دستنوشتههایی از وی به چاپ رسیده است...».
ابراهیم ذوالفقاری نویسنده «قصه هویدا»، در اظهار نظری پیرامون معتقدات وی، آورده است: «هویدا کیشی فراتر از بهائیت داشت. بهایی تشکیلاتی مانند دیگر احزاب است که اعضایی دارد و کارهایی را برای اهداف خاصی انجام میدهد. هویدا فراتر از بهائیت است، کما اینکه شخصیتهایی را در تاریخ معاصر پهلوی ایران داریم، که در رده بالای فراماسونری هستند و در این تشکیلات، ردپایی از آنان پیدا نمیکنید! عباس میلانی کتاب قطوری نوشت که در آن تلاش کرد تا در کنار حقایق تاریخی و البته جعل تاریخی بگوید که هویدا بیدین است و بهایی نیست! چراکه بهائیت در کشور ما منفور است. عباس میلانی تلاش کرد، تا این نسبت را پاک کند. اینکه بخواهیم بگوییم امیرعباس هویدا بهایی بود، پس بد است، نه، باید گفت که بهایی بودن او خیلی مهم نیست. او بالاتر از تشکیلات بهایی ایستاده است و باید آن را ببینیم. تشکیلات بهایی، یک تشکیلات دستساز استعمار است. آن کسانی که این تشکیلات را به وجود آوردند، در زمانهای مختلف با شرایط مختلف آن را اداره کردند. یک روز با رهبری فردی و یک روز با ایجاد رهبری گروهی و تشکیلاتی مثل بیتالعدل آن را اداره کردند. آنها اشخاصی را پیدا میکردند که خیلی راحت بتوانند با آنان تشکیلات داشته باشند، بدون اینکه این آدم در جلسات حزبی و تشکیلاتی برود...».